حسم کن عزیزم
زندگی یه دسته گل نیست که بذاری پای عشقت
زندگی غصه و درده که ببینی جای عشقت
زندگی یه اتفاقه که بگن تقدیر ماها ست
زندگی یه اشتباهه که بگن تقصیر ماها ست
باور دنیای ماها گنگ و نامفهوم و سخته
تا کجای زندگی مون، سختی هم همراه بخته؟!
ما همه کوه غروریم با دل و قلبی شکسته
توی این راهی که میریم، پشت هر عشقی شکسته
ما یه بازیچه ی خوبیم توی دست عشق و دنیا
زندگی یه گرگ گشنه ست توی دست خسته ی ما
واسه درک این هیولا تا همیشه دیرِ دیره
زندگی یه عکس کهنه ست با روبان و قاب تیره
زندگی یه پل از اینجا تا سلام سرد مرگه
ساده میگم تا بدونی، قصه ی پاییز و برگه...
گشـ ـاده دست باش ،جـ ـاری باش ،كمـ ـك كن (مثـ ـ ـل رود)
باشـ ـفقت و مهـ ـ ـربان باش (مثل خورشـ ـ ـید)
وقتی عصـ ـبانی شدی خامـ ـوش باش (مثل مـ ـ ـرگ)
متـ ـ ـواضع باش و كبر نداشـ ـته باش (مثل خـ ـاك)
بخشـ ـش و عفو داشته باش (مثل دریـ ـا )
اگرمی خواهـ ـی دیگران خوب باشـ ـند خودت خوب باش (مثل آیــنه)
حـ ـ ـکایت رفـ ـاقت، حکـ ـایت سنگـ ـ ـهای کنار ساحلـ ـ ـه...
اول یکـ ـی یکـ ـی جمعشـ ـ ـون میکنـ ـ ـی تو بغلــ ــــ ــت،
بعـ ـدشم یکی یکی پرتشـ ـ ـون میکنی تـــــو آب؛
اما بعضـ ـ ـی وقتا یه سنگـ ـ ـهای قیمتی گیـ ـ ـرت میاد،
که هیچ وقــــت نمیتونی پرتـ ـشون کنی…
دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد:بله.
دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن
دربین اونا
یک عروسک باربی هم بود.
مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟
... و پیش خودش فکر کرد:حتما” باربی.
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید
دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم
نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.
مهمان با کنجکاوی
پرسید:این که زیاد خوشگل نیست!
دخترک جواب داد:
آخه اگه منم دوستش نداشته
باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،
اونوقت دلش میشکنه ...
به سرنوشت بگویید:
اسباب بازی هایت بی جان نیستند،آدمند،میشکنند...
آرامتر...
این روزها
اگر خون هم گریه کنی
عمق همدردی دیگران با تو
یک کلمه است :
" آخـــــــی "
عــــادت نـــدارم درد دلـــــم را
به هـمه کــــس بگویـــم
پس خاکـــــش میکنم زیــر چهـــــره ی خنــــدانم...! ! !
تا همـــــه فکـــــر کننــــد . . .
نه دردی دارم و نه قلبــــــــــــــی